روزگاری است که همه مردم این شهر بنای دیرین فرو ریخته و نو بنایی بنیان نهاده اند گو اینکه با فرو ریختن این بنا بنای وجود خود اینان نیز دچار فروپاشی میشود. اینان گوهر وجودی خود را همچون بنای دیرین مبتلا به استهلاک کرده و رو به نابودی مینهند.
روزگاری است همه جا بوی غربت و نا آشنایی دارد. زِ هرکجا که بُگذری بوی تعفن نفرت و بیگانگی مشام را آزرده خاطر کند.
آدمیان را چه به سر آمده؟ این است میل به کمال واقعی که معبود در سرشتشان نهاد تا با امداد از دِگر انعام در خدمت گذارده شان بدان دست یازند.ادامه مطلب...
آدما خیلی با هم فرق دارن، خیلی.............
یکی میاد یاد بگیره، یکی میاد یاد بده، یکی خلأشو پر کنه، یکی نیازشو بر طرف کنه، یکی به دنبال آرامشه، یکی از آرامش خسته هیجان پذیره، یکی میخنده، یکی باران اشکش سرازیره، یکی میخوابه خوابشو ببینه، یکی میخوابه نبینتش....
وقتی شب از بلندی به شهر نگاه میکنی، اون همه چراغ روشن میبینی فکر میکنی آدما تو این نورها شادن و دارن میخندن؛ اما من وقتی به اون چراغا نگاه میکنم درد دلم هزار برابر میشه،ادامه مطلب...
سلام ای تنها بهانه برای زیستن
بیا و لحظه ای روی ما به دیدگانت منور کن که زندگی بی تو سخت دلگیر است اینجا همه چیز بوی غربت میدهد وآدمیان با یکدگر بیگانه اند؛ اینان هیچ نفهمند زِ احساس آدمی؛ همگی مدعی به انسانیتند لیک کدامین را بینی عواطف انسانی را به قدر ذره ای ناچیز مدرک باشد؟ ریا و دورنگی از برای اینان زِ همه صداقت ها زیبا تر جلوه نماید؛ هر آنچه از دروغ را در قیاس با هزاران پاکی و یکرنگی باور دارند؛ مقبول نباشند تمام آفرینش پر زِ راستی را در قیاس با دروغهای بی ارزشی از شیطان، که با ذره ای از این راستی ها برابری ندارد. گویند ماندنیند و دنیا از آن آنان باشد، گو اینکه اینان فریب دروغ های شیطان را خورده و به اشتباه باور پذیرفته اند برای ماندن آمده اند، غافل از اینکه همه رفتنیند و حتی ابلیس بر این حقیقت گواه و آگاه است.
خسته نیستند و احساس پوچی اینان را فرا نمیگیرد زین همه دریدگی و لا ابالی نسبت به آخرت خود؟ گویا در خواب غفلت و شگفتی زِ درک دنیا به سر برند. زندگیهاشان سراسر زرق و برق دنیوی و حرفاهاشان پر ز دورنگی ونفاق. زِ کنارشان چون بگذری بوی تعفن کینه و نفرت، عطر دلشان را مشمئز کرده است.
ساعت 17:13-چند روز مونده به نیمه شعبان